بسم الله الرحمن الرحیم
اساسنامه فراماسونری:
اصول اساسی باورهای ماسونی را علی رغم پنهان کاری شدیدی که جهت مخفی نگه داشتن آن می شود،می توان این گونه برشمرد:
۱٫ اعتقاد به (خدای ساعت ساز)
۲٫ بی اعتقادی به شرایع و انبیاء
۳٫ عدم پایبندی به یک دین خاص و احکام آن
۴٫ اعتقاد به (اصل پیشرفت) و مشهورات مدرنیستی مانند (توسعه)
۵٫ اعتقاد به این که تمدن مدرن،متکامل ترین و بهترین صورت تمدن بشری است
۶٫ اعتقاد به مفهوم لیبرالی آزادی بویژه اباحه گری
۷٫ ایده ی تشکیل دولت واحد جهانی بر پایه ی شعار لیبرالی – ماسونیِ (برابری،برادری،آزادی)؛
۸٫ پیش برد اهداف استعماری – بورژوازی انگلیس و آمریکا و دیگر سرمایه داران جهانی تحت لوای پیش برد (تمدن)،(مدنیت) و (پیشرفت)؛
۹٫ ایجاد و گسترش نظام تعلیم و تربیت (سکولاریستی)؛
۱۰٫ گسترش دایمی نفوذ جهانی فراماسونری و تشکیل یک دولت لیبرال – سرمایه داری جهانی به رهبری فراماسونرها
۱۱٫ و علاقه ی شدید به اسطوره ها و علایم و شعایر یهودیت وتورات تحریف شده و اغراض شدیدا سداگرانه و طمع ورزانه زرسالاران یهود و پیوند نزدیک با صهیونیسم جهانی.
فراماسونری،ساختاری نهان روشانه و مخفی دارد و ورود افراد به داخل آن،توأم با انجام مقررات خاص و امتحان ها و آزمایش های بسیار است. فراماسون ها از حدود قرن هفدهم به بعد،بیشترین نقش را در سیر تحولات سیاسی و اجتماعی،نظیر انقلاب فرانسه،جنگ- های استقلال آمریکا،انقلاب انگلیس و نظایر آن داشته اند.
از حدود قرن هیجدهم به بعد نیز فراماسون ها به گسترش دامنه ی نفوذ خود در ممالک آسیایی و آفریقایی پرداختند و نقش مهمی در زمینه سازی برای استقرار و تحکیم سلطه ی دولت ها و کمپانی های سرمایه داری غربی در آن مناطق داشتند.
شعار (برابری) مورد نظر ماسون ها،تکرار همان برابری حقوقی صوری مورد نظر لیبرال ها است که در باطن خود بر پایه ی نابرابری و بی عدالتی اقتصادی – اجتماعی بنا شده است. مقصود ماسون ها از (آزادی) نیز مفهوم لیبرالی آن است که در تضاد با معنای دینی آزادی و آزادی راستین انسانی قرار دارد. (۲) ماسون ها یکدیگر را (برادر ماسونی) می خوانند و نوعی تجسم و انسجام تشکیلاتی خاص نسبت به یکدیگر و نسبت به باورهای خود دارند. در حالی که دایماً جهانیان را به دست برداشتن از عقاید خود به ویژه عقاید دینی و (تولرانس) دعوت می کنند. اساساً (تسامح و تساهل) در عقاید دینی و (پلورالیسم دینی) از شعارهای معروف فراماسونرها،برای درهم شکستن سد مقاومت باورهای دینی و سنتی در مقابل هجوم استیلاجویانه ی سرمایه سالاری و استعمار بوده است.
۱٫ اعتقاد به (خدای ساعت ساز)
۲٫ بی اعتقادی به شرایع و انبیاء
۳٫ عدم پایبندی به یک دین خاص و احکام آن
۴٫ اعتقاد به (اصل پیشرفت) و مشهورات مدرنیستی مانند (توسعه)
۵٫ اعتقاد به این که تمدن مدرن،متکامل ترین و بهترین صورت تمدن بشری است
۶٫ اعتقاد به مفهوم لیبرالی آزادی بویژه اباحه گری
۷٫ ایده ی تشکیل دولت واحد جهانی بر پایه ی شعار لیبرالی – ماسونیِ (برابری،برادری،آزادی)؛
۸٫ پیش برد اهداف استعماری – بورژوازی انگلیس و آمریکا و دیگر سرمایه داران جهانی تحت لوای پیش برد (تمدن)،(مدنیت) و (پیشرفت)؛
۹٫ ایجاد و گسترش نظام تعلیم و تربیت (سکولاریستی)؛
۱۰٫ گسترش دایمی نفوذ جهانی فراماسونری و تشکیل یک دولت لیبرال – سرمایه داری جهانی به رهبری فراماسونرها
۱۱٫ و علاقه ی شدید به اسطوره ها و علایم و شعایر یهودیت وتورات تحریف شده و اغراض شدیدا سداگرانه و طمع ورزانه زرسالاران یهود و پیوند نزدیک با صهیونیسم جهانی.
فراماسونری،ساختاری نهان روشانه و مخفی دارد و ورود افراد به داخل آن،توأم با انجام مقررات خاص و امتحان ها و آزمایش های بسیار است. فراماسون ها از حدود قرن هفدهم به بعد،بیشترین نقش را در سیر تحولات سیاسی و اجتماعی،نظیر انقلاب فرانسه،جنگ- های استقلال آمریکا،انقلاب انگلیس و نظایر آن داشته اند.
از حدود قرن هیجدهم به بعد نیز فراماسون ها به گسترش دامنه ی نفوذ خود در ممالک آسیایی و آفریقایی پرداختند و نقش مهمی در زمینه سازی برای استقرار و تحکیم سلطه ی دولت ها و کمپانی های سرمایه داری غربی در آن مناطق داشتند.
شعار (برابری) مورد نظر ماسون ها،تکرار همان برابری حقوقی صوری مورد نظر لیبرال ها است که در باطن خود بر پایه ی نابرابری و بی عدالتی اقتصادی – اجتماعی بنا شده است. مقصود ماسون ها از (آزادی) نیز مفهوم لیبرالی آن است که در تضاد با معنای دینی آزادی و آزادی راستین انسانی قرار دارد. (۲) ماسون ها یکدیگر را (برادر ماسونی) می خوانند و نوعی تجسم و انسجام تشکیلاتی خاص نسبت به یکدیگر و نسبت به باورهای خود دارند. در حالی که دایماً جهانیان را به دست برداشتن از عقاید خود به ویژه عقاید دینی و (تولرانس) دعوت می کنند. اساساً (تسامح و تساهل) در عقاید دینی و (پلورالیسم دینی) از شعارهای معروف فراماسونرها،برای درهم شکستن سد مقاومت باورهای دینی و سنتی در مقابل هجوم استیلاجویانه ی سرمایه سالاری و استعمار بوده است.