loading...
ღღღ ۩۩๑رازهاى شيطان پرستان๑۩۩ ღღღ
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ hedayat εїз بازدید : 32 شنبه 04 خرداد 1392 نظرات (0)

یوگا

بسم الله الرحمن الرحیم

یوگا شاخه ای از عرفان است یا…؟؟

 

هر چند که امروزه یوگا در کشور ما به عنوان ورزش مطرح شده است؛ اما در کشور هند که مهد یوگاست برداشت یوگی ها طور دیگری است؛و ما همان برداشت هندی از یوگاراکه به عنوان عرفان آن را مطرح میکنند؛ قبول نداریم ومورد نقدهای اساسی و مبنایی است.اما به هر حال ما نظر بزرگان یوگا را برای شما نقل میکنیم:

 

استادان برجسته یوگا، در توضیح یوگا میگویند:

 

«برای رسیدن به تعالی، میبایست جسم و روح انسان یکی شود. در صورت یکی شدن جسم و روح است که شخص به کمالات انسانی، تهذیب اخلاق و سلامت جسم و ذهن نایل میشود… در یوگا ادعا میشود که انسان از طریق یوگا به خودآگاهی رسیده، به خویشتن خویش پی میبرد و به شناخت و دیدن حقیقت توانمند میشود».

 

مروجین اصلی یوگا این مکتب رانه فقط یک ورزش، بلکه معبری برای وصول به حقیقت میدانند:

 

«مفهوم یوگابسیارعمیقتر از آن است که بین عوام شایع میباشد:

 

عده ای آن را ورزش میدانند و گروهی فکر میکنند که با یوگا میتوانند به زیبایی و تناسب اندام برسند؛ ولی هدف یوگا از مواردمذکور متعالیتر است. شخص، ضمن خودشناسی به سلامت جسم و ذهن نایل گشته، نهایتاً به آرامش درون دست مییابد».  یوگای پیشرفته، پیدیشارما ص۱۹

 

هم چنان که از کتاب های یوگا نقل شد یوگا به عنوان عرفان مطرح است . حال سوال این است که کدام عرفان؟ اگر عرفان به معنی راهی است که به رضایت خداوند (که هم مبدا هستی است و هم برگشت همه چیز به اوست) ختم می شود باید پرسید با چه اطمینانی ادعا می شود که یوگا انسان ها را به این رضایت می رساند؟ 

 

گیریم که بیداری کندالینی در بدن حقیقت داشته باشد و قصه چاکرا ها و نادی ها همگی درست باشد و به فرض که انسان بتواند در سایه یوگا، تنش های روانی و استرس های روحی خود را کاهش دهد و با یادگیری چند هزار تکنیک در یوگا به انظباط ذهنی هم دست یابد، دست آخر چه تضمینی وجود دارد که با این امور رضایت خداوند حاصل شده است؟

 

و اگر منظور از عرفان رسیدن به قدرت های غیر عادی است که مرتاضان ادعا می کنند که باید گفت اولا این گونه قدرت ها ـضمن این که با معجزات و کرامات اولیای الهی از نظر ماهوی تفاوت دارد و از دو سنخ محسوب می شوند ـ اولا مخصوص یوگی ها و مرتاضان نیست و بعلاوه این گونه قدرت ها به خودی خود دلیل بر هیچ امری نیست و نه حکایت گر راه حقیقت و عرفان ناب و معنویت راستین.

 

به علت بی ارتباط بودن عرفان ادعایی یوگا با عرفان حقیقی است که یوگا نسبت به « باخدایی» و « بی خدایی» موضعی ندارد و همه کس را می پذیرد وحتی منکر خدا هم می تواند یک یوگی باشد.

 

«کسی که به خدا اعتقاد ندارد می تواند از کیش یوگا بهره ببرد با این توضیح که درک مراحل بالای یوگا (سمادهی) برای او راهی است به سوی شادابی و تجدید انرژی یا حالتی است ذهنی که در آن احساس یکی بودن با کائنات در او موج میزند. بهر تقدیر باور دینی، جنسیت، سن و نژاد هرچه باشد با یوگا همخوان است به تعبیر راماکریشنا: «از طریق یوگا، یک هندو، هندویی بهتر ، یک مسیحی، مسیحی بهتر، یک مسلمان ، مسلمان بهتر و یک یهودی، یهودی بهتری خواهد بود».  یوگا جیمز هویت ص ۲۴٫

 

خلاصه با توجه به مطالب ذکر شده،ضروری بنظر می رسد مردم ما خصوصاً اهل علم نسبت به این مکاتب آشنایی لازم داشته باشند و در پی راه یافتن مسائلی مثل یوگا در جامعه و فرهنگ ما بدانند در عقبه این اسامی چه فرهنگ و اعتقاداتی قرار دارد؟ و چرا باید در مکاتبی مانند هندو و بودا که در شرق آسیا طرفداران فراوان دارد، چنین ورزش های بدنی و فکری ارائه و تبلیغ شود؟ 

 

اگر آنان به خاطر خلأهای بزرگی در بعد اعتقادی و فکری مانند عقیده داشتن به خدای حی قادر متعال و بی اعتقادی به معاد باید با امثال یوگا خود را از رنج ها رهایی بخشند، آیا ما وجود دین اسلام و عدم خلأ در بعد اعتقادی و داشتن بهترین وظائف عملی باز هم نیازی به یوگا داریم؟

 

اگر هم توجه به امثال یوگا از باب علاقه یا نیاز باشد باید توجه داشت که نباید یک نیاز ورزشی، ما را نسبت به باورهایمان دور بزند و رنگ و لعاب الفاظ ما را از واقعیت دور کند…

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 61
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 20
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 39
  • بازدید ماه : 33
  • بازدید سال : 231
  • بازدید کلی : 4,736